تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- گنبد از بیرون کاشیکاری شده است.
- پالتوی خود را بپوش؛ بیرون سرد است.
- امشب به اندازهی کافی گرم است که نتوانید بیرون غذا بخورید.
- دکمههای پالتوی خود را بست و بیرون رفت.
- مریم سریع بیرون رفت تا آبی به دست و صورتش بزند.
- باید بیرون بروم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «بیرون» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/بیرون