تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او تنها زندگی میکند
- یک درخت تنها در کوهپایه رشد کرد
- او مفلوکی بدبخت و تنها بود
- بدون تو احساس میکنم تنها هستم
- تنها چیزی که نمیتوانم در برابر آن مقاومت کنم، بستنی است.
- تنها مایهی نگرانی او سلامتی نوزادش است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «تنها» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/تنها