امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جا خوردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

یکه خوردن

فونتیک فارسی

jaa khordan
فعل لازم
to be taken aback, to quail, to wince, to flinch, to be surprised

- کودک وقتی با یک سگ بزرگ مواجه شد، جا خورد.

- The child quailed when confronted with a large dog.

- صدای بلند رعد باعث شد سگ جا بخورد و زیر تخت قایم شود.

- The loud thunder made the dog flinch and hide under the bed.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت جا خوردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جا خوردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جا خوردن

لغات نزدیک جا خوردن

پیشنهاد بهبود معانی