امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

جزئی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

joz'i
circumstantial, giblet, incidental, inconsequential, inconsiderable, minute, nominal, partial, scruple, small, token, trifling, trivial, unimportant, detail

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
عامیانه potty
truck
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد جزئی

ارجاع به لغت جزئی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «جزئی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/جزئی

لغات نزدیک جزئی

پیشنهاد بهبود معانی