امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خط زدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حذف کردن، قلم گرفتن

فونتیک فارسی

khat(t) zadan
فعل لازم فعل متعدی
to cross out, to write off, to scratch, to cancel, to score

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

- دو جمله خط زده شده بودند.

- Two sentences were crossed out.

- باید اسم آن دو بازیکن را به خاطر مصدومیت از ناحیه‌ی مفصل زانو از لیست تیم خط می‌زدیم.

- We had to scratch two players from the team because of damaged knee joints.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خط زدن

ارجاع به لغت خط زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خط زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خط زدن

لغات نزدیک خط زدن

پیشنهاد بهبود معانی