امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

خیال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

فکر، تصور

فونتیک فارسی

khiyaal
اسم
imagination, thought, imagery, vision, reflection, fancy, suspicion, ideal, notion, intention, whim, supposition, opinion

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- اکبر کوشید آن خیال را از خود دور کند.

- Akbar tried to banish that thought.

- او این خیال را در سر می‌پروراند که روزی فرزند گم‌شده‌ی خود را خواهد یافت.

- He was cherishing the thought that someday he would find his lost child.

- خیال ثروت و قدرت در سر داشتن

- to have visions of wealth and power

- شعر او خیال همه را به خود جلب کرد.

- Her poem captured everyone's imagination.
وهم

فونتیک فارسی

khiyaal
اسم
illusion, delusion, apparition, phantom, phantasm, nonentity, hallucination

- خیال عظمت

- illusion of grandeur

- این فکر که پول می‌تواند خوشبختی را بخرد خیالی بود که اکثر مردم در سر داشتند.

- The idea that money can buy happiness is a delusion that many people hold.
تصویر

فونتیک فارسی

khiyaal
اسم
image, mind's eye

- در خیالم هنوز برادرم را می‌بینم.

- In my mind's eye, I can still see my brother.

- تصویر غروب آفتاب در ساحل در خیالم واضح بود.

- The image of the sunset at the beach was vivid in my mind's eye.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خیال

ارجاع به لغت خیال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خیال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خیال

پیشنهاد بهبود معانی