سعید به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
سعادتمند، خوشبخت
فونتیک فارسی
sa'id
صفت
ادبی
auspicious, blessed, fortunate, happy, joyous, prosperous, lucky
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- عید سعید نوروز
- happy occasion of Nowruz
- تاجر سعید مقدار زیادی پول به سازمان خیریه اهدا کرد.
- The prosperous businessman donated a large sum of money to a charity organization.
مترادف و متضاد سعید
- خوش‌اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک‌اختر، نیکبخت، همایون ≠ بداقبال، شقی
ارجاع به لغت سعید
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «سعید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سعید
لغات نزدیک سعید
- - سعی کردن
- - سعی و مراقبت کردن
- - سعید
- - سفارت
- - سفارت کبری