سماع به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
(قدیمی) رقص درویش‌ها
فونتیک فارسی
samaa'
اسم
singing, song, music, audition
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- سماع او تشویق صمیمانه‌ی حضار را به دنبال داشت.
- Her singing evoked warm acclamations.
- این سماع برای جویی خیلی مهم است.
- This audition is a big deal for Joey.
مترادف و متضاد سماع
- اسم
- پایکوبی، دست‌افشانی، رقص
- وجد، سرور
- آواز، سرود
- شنودن، شنیدن
- شنوایی
ارجاع به لغت سماع
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «سماع» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سماع
لغات نزدیک سماع
- - سماروق گرده افشان
- - سماط
- - سماع
- - سماعی
- - سماق