امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

صاف کردن مو به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

لخت کردن مو

فونتیک فارسی

saaf kardane moo
فعل متعدی
آرایش و پیرایش to uncurl

- او برای صاف کردن موهایش از نرم‌کننده‌ای قوی استفاده کرد.

- She used a deep conditioner to uncurl her hair.

- خواهرم دوست دارد موهایش را صاف کند تا ظاهری براق و درخشنده داشته باشد.

- My sister loves to uncurl her hair for a sleek and polished look.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت صاف کردن مو

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «صاف کردن مو» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/صاف کردن مو

پیشنهاد بهبود معانی