امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

ضخیم به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کلفت

فونتیک فارسی

zakhim
صفت
thick, thickset, beamy, broad, bulky, packy-

- دیوارهای ضخیم مدافعین را مصون می‌داشتند.

- The defenders were sheltered by thick walls.

- پتوهای پشمی ضخیم

- thick woollen blankets
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضخیم

ارجاع به لغت ضخیم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضخیم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ضخیم

پیشنهاد بهبود معانی