طبخ به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله
(ادبی) پختن، آشپزی
فونتیک فارسی
tabkh
اسم
cooking, cuisine, baking, batch, bake
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- طبخ نان از ساعت شش بامداد آغاز خواهد شد.
- bread baking will start from six in the morning
مترادف و متضاد طبخ
- پختن، پخته کردن
- پخت، پز، آشپزی
ارجاع به لغت طبخ
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «طبخ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/طبخ
لغات نزدیک طبخ
- - طبال
- - طبایع چهارگونه
- - طبخ
- - طبخ شدن
- - طبخ کردن