امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

عاشق به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خاطرخواه، دلباخته، شیفته‌، دلداده

فونتیک فارسی

aashegh
اسم صفت
in love, lover, lovesick, amorous, adorer, amorist, paramour, swain, Romeo, smitten

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- عاشق همیشه در فکر معشوق است.

- a lover is always thinking of the beloved

- عاشق دل‌شکسته می‌خواست خودکشی کند.

- the broken-hearted lover wanted to kill himself

- ندیمه‌ای همیشه پریچهر را همراهی می‌کرد و عاشق دلخسته، هرگز فرصت اظهار عشق نیافت.

- Parichehr was always accompanied by a chaperon and the poor lover could never find a chance to reveal his love.

- عاشق و معشوق تاب جدایی نداشتند.

- The lovers could not bear to be apart.
شیفته‌ی چیزی، دیوانه‌ی کاری یا چیزی، مرده‌ی کاری

فونتیک فارسی

aashegh
اسم صفت
lover, devoted, fiend, freak, buff, devotee

- عاشق دسیسه و غیبت کردن از دیگران

- amorous of intrigue and backbiting

- من عاشق موسیقی کلاسیک هستم.

- I love classical music.

- عاشقان نقاشی‌های او

- lovers of his paintings

- عاشق فیلم‌های آمریکایی

- a devotee of American movies
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد عاشق

ارجاع به لغت عاشق

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عاشق» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عاشق

لغات نزدیک عاشق

پیشنهاد بهبود معانی