امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

غلت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

عمل غلتیدن

فونتیک فارسی

ghalt
اسم
wallow, roll, rolling, tumble, flounce, toss, glide

- با یک غلت خودش را به لبه‌ی تخت رساند.

- With one roll of his body he brought himself to the edge of the bed.

- غلت زدن، غلت خوردن

- to roll, to tumble
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت غلت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غلت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/غلت

لغات نزدیک غلت

پیشنهاد بهبود معانی