مستعمره به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
سرزمین متعلق به کشور دیگر
فونتیک فارسی
mosta'mare
اسم
colony, colonial settlement, dominion, possession
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- کانادا یکی از مستعمره‌های انگلستان بود.
- Canada used to be of England's colonies.
- آن مستعمره به خاطر موقعیت استراتژیک خود به سرعت رشد کرد.
- That colonial settlement grew rapidly due to its strategic location.
مترادف و متضاد مستعمره
- سرزمین‌تحت‌استعمار، استعمارزده، کلنی
ارجاع به لغت مستعمره
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «مستعمره» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مستعمره
لغات نزدیک مستعمره
- - مستعفی شدن
- - مستعمراتی
- - مستعمره
- - مستعمره خود کردن
- - مستعمره زدائی کردن