تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- او زنی مهوش بود.
- از آن چیزی که به یاد داشتم هم مهوشتر بود.
- سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.
- مهوش را از کلاه قرمزش شناختم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «مهوش» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهوش