میهن به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
وطن، زادگاه
فونتیک فارسی
mihan
اسم
home, country, native country, homeland, mother country, motherland, fatherland
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- آن‌ها جان خود را در راه میهن از دست دادند.
- They lost their lives for their country.
- آن‌ها حاضرند در راه میهن خود کشته شوند.
- They are ready to die for their country.
مترادف و متضاد میهن
- زادبوم، زادگاه، مسقطالراس، موطن، مولد، وطن
ارجاع به لغت میهن
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «میهن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/میهن
لغات نزدیک میهن
- - میوهی درخت فراموشی
- - میوهی گواوا
- - میهن
- - میهن باخته
- - میهنپرست