امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

همشهری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کسی که با دیگران در یک شهر زندگی می‌کند یا اهل آن شهر است

فونتیک فارسی

hamshahri
اسم
townspeople, fellow townsman, citizen, an inhabitant of the same city, one who lives in the same city

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- سربازان آنجا بودند تا از همشهریان محافظت کنند.

- The troops were there to protect the townspeople.

- همشهریان عزیز

- dear fellow townspeople
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت همشهری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «همشهری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/همشهری

لغات نزدیک همشهری

پیشنهاد بهبود معانی