امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

وسایل به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ها، راه‌ها، شیوه‌ها

فونتیک فارسی

vasaayel
اسم جمع
means, methods, ways, mediums, modes, devices, vehicles, courses, apparatuses, contrivances

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

- تمام وسایل آسایش را برایم فراهم آوردند.

- I was accommodated with all the means of comfort.

- وسایل الکترونیکی استراق سمع

- electronic bugging devices
وسیله‌ها، عوامل، واسطه‌ها

فونتیک فارسی

vasaayel
اسم جمع
agencies, go-betweens, intermediaries, intercessors

- الهه و غزل وسایل ارتباط من با نامزدم بودند.

- Elahe and Ghazal were the intermediaries between me and my fiancé.

- وسایل بین خریدار و فروشنده

- intermediaries between the buyer and the seller
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد وسایل

ارجاع به لغت وسایل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «وسایل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/وسایل

پیشنهاد بهبود معانی