امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پلاسیده به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پژمرده

فونتیک فارسی

palaaside
صفت
wilted, shriveled, dried up, withered, faded

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- کاهوی پلاسیده

- wilted lettuce

- اسفناج پلاسیده دور انداخته شد.

- The wilted spinach was thrown away.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پلاسیده

ارجاع به لغت پلاسیده

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پلاسیده» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پلاسیده

لغات نزدیک پلاسیده

پیشنهاد بهبود معانی