امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پیاده‌روی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

پیاده رفتن

فونتیک فارسی

piyaaderavi
اسم
walk, hike, walking, going on foot, tramp, hiking

- یک هفته را با پیاده‌روی در کوه‌ها گذراندیم.

- We spent a week walking in the mountains.

- سرگرمی‌های او پیاده‌روی و عکاسی است.

- Her hobbies include hiking and photography.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیاده‌روی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیاده‌روی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیاده‌روی

پیشنهاد بهبود معانی