پیروی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
تبعیت، دنباله‌روی
فونتیک فارسی
peyra(o)vi
اسم
(act of) following, obeying, abidance, conformity, adherence, observance, dependence, subordination, practicing
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- پیروی او از مذهب
- his adherence to religion
- جامعه‌ی اقلیت به‌سادگی و فروتنی در پیروی از آموزه‌های سنت فرانسیس آسیزی معروف بود.
- The Minorite community was known for their simplicity and humility in following the teachings of St. Francis of Assisi.
مترادف و متضاد پیروی
- اطاعت، اقتدا، اقتفا، انقیاد، تاسی، تبعیت، تقلید، تمکین، دنباله‌روی، طاعت، فرمانبرداری، متابعت، متاسی، مطاوعت، هواخواهی ≠ سرپیچی، تخلف
ارجاع به لغت پیروی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «پیروی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیروی