پیشانی به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی و نمونه‌جمله‌ها
جبین
فونتیک فارسی
pishaani
اسم
کالبدشناسی
forehead, brow, front
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- لک سرخ پیشانی گورباچوف
- the red blotch on Gorbachev's forehead
- در گذشته پیشانی تبهکاران را داغ می‌زدند.
- In the past, they used to brand criminals on the forehead.
مترادف و متضاد پیشانی
- جبین، رمه، ناصیه
- اقبال، بخت، طالع
ارجاع به لغت پیشانی
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «پیشانی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیشانی
لغات نزدیک پیشانی
- - پیشامدی
- - پیشامدین
- - پیشانی
- - پیشانی بر خاک مالیدن
- - پیشانی بر زمین نهادن