امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

پیش‌کسوت به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مرشد، پیشگام

فونتیک فارسی

pishkesvat
اسم
pioneer, father, mentor, precursor, progenitor, trailblazer, vanguard, dean, veterans

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

- پیش‌کسوت مکتب واقعیت‌گرایی

- a pioneer of pragmatism

- او دوست و پیش‌کسوت بسیاری از بازیگران جوان بود.

- She was a friend and mentor to many young actors.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت پیش‌کسوت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پیش‌کسوت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پیش‌کسوت

لغات نزدیک پیش‌کسوت

پیشنهاد بهبود معانی