چشم به انگلیسی
آخرین به‌روزرسانی:
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
(محترمانه) بسیار خوب
فونتیک فارسی
chashm
اسم
yes!, certainly!, all right! right!
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- مجید: "کتاب را باز کن"! رضا: "چشم"
- Majid: "open the book!" Reza: "o.k."
- چشم تکالیفم را انجام می‌دهم
- all right, I will do my homework
عضو بینایی بدن
فونتیک فارسی
cheshm
اسم
eye, orb, oculus
- چشم آبی
- blue-eyed
- یوسف نور چشم پدرش بود.
- Josef was the apple of his father's eye.
نگاه، نظر، دید
فونتیک فارسی
cheshm
اسم
glimpse, view, look, glance
- چشم طمع به مال دیگران داشتن
- to covet others' belongings
- چشم داشتن
- to covet
مترادف و متضاد چشم
- دیده، عین
- دید، رویت، نظر، نگاه
- امید، انتظار، توقع
- عزیز، گرامی
- چشم‌زخم
- حدقه
ارجاع به لغت چشم
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «چشم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چشم