امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

گاییدن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

(زننده) کردن، مباشرت کردن، مجامعت کردن، مباشرت کردن

فونتیک فارسی

gaayidan
فعل متعدی
to fuck, to bang, to ball, to have intercourse with, to screw, to shag

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت گاییدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «گاییدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/گاییدن

لغات نزدیک گاییدن

پیشنهاد بهبود معانی