امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

شقیقه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گیجگاه

فونتیک فارسی

shaghighe
اسم
کالبدشناسی temple

- شقیقه‌اش را ماساژ داد تا سردردش آرام شود.

- She massaged her temple to ease the headache.

- درد شدید شقیقه‌اش باعث شده بود چهره‌اش در هم کشیده شود.

- The sharp pain in his temple made him wince.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شقیقه

ارجاع به لغت شقیقه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شقیقه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/شقیقه

لغات نزدیک شقیقه

پیشنهاد بهبود معانی