امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Absent-minded

ˌæbsəntˈmaɪndɪd ˌæbsəntˈmaɪndɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more absent-minded
  • صفت عالی:

    most absent-minded

توضیحات

این لغت به شکل‌های absentminded و absent minded نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری absent-minded رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
گیج، حواس‌پرت، پریشان‌فکر، پریشان‌خیال، فراموش‌کار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- an absent-minded professor
- استاد فراموش‌کار
- She was so absent minded that she left her phone at home.
- او آن‌قدر حواس‌پرت بود که تلفنش را در خانه جا گذاشت.
- She was so absentminded that she forgot her own name.
- او آن‌قدر پریشان‌فکر بود که نام خودش را فراموش کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد absent-minded

  1. adjective out to lunch
    Synonyms: absent, absorbed, abstracted, airheaded, airheaded, bemused, careless, daydreaming, distracted, distrait, dreaming, dreamy, engrossed, faraway, forgetful, goofing off, head in the clouds, heedless, inattentive, inconscient, lost, mooning, moony, oblivious, out to lunch, pipe dreaming, preoccupied, remote, removed, scatterbrained, space cadet, spacey, spacey, unaware of events, surroundings, unconscious, unheeding, unmindful, unobservant, unthinking, withdrawn, woolgathering
    Antonyms: alert, attentive, aware

ارجاع به لغت absent-minded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «absent-minded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/absent-minded

لغات نزدیک absent-minded

پیشنهاد بهبود معانی