امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Accepted

əkˈseptɪd əkˈseptɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    accepts
  • صفت تفضیلی:

    more accepted
  • صفت عالی:

    most accepted

معنی

adjective C1
پذیرفته، مقبول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد accepted

  1. adjective generally agreed upon
    Synonyms: accustomed, acknowledged, allowed, approved, arrived at, authorized, card-carrying, chosen, confirmed, conventional, credited, current, customary, endorsed, established, fashionable, in vogue, kosher, legit, normal, okayed, orthodox, passed, popular, preferred, received, recognized, regular, sanctioned, standard, straight, time-honored, touted, universal, unopposed, usual, welcomed
    Antonyms: irregular, questionable, unconventional, unorthodox

لغات هم‌خانواده accepted

ارجاع به لغت accepted

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «accepted» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/accepted

لغات نزدیک accepted

پیشنهاد بهبود معانی