امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Acclimatation

آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

acclimatization نیز گفته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
سازگاری، انس یافتن (با محیط)، خوگیری (به محیط) (تنظیم کاراندام‌شناختی بدن انسان یا جاندار در پاسخ به تغییری در محیط پیرامون)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Acclimatation to the new environment was difficult for the immigrant family.
- سازگاری با محیط جدید برای این خانواده مهاجر دشوار بود.
- The acclimatation of the athlete to the humid weather helped him perform better.
- سازگاری این ورزشکار با آب‌وهوای مرطوب به او کمک کرد تا عملکرد بهتری داشته باشد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت acclimatation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acclimatation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acclimatation

لغات نزدیک acclimatation

پیشنهاد بهبود معانی