امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Acerbic

    əˈsɜrːbɪk əˈsɜːbɪk
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more acerbic

    • صفت عالی:

      most acerbic

    معنی‌ها و نمونه‌جمله

    adjective
    ترش، ترش مزه، دبش، گس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - acerbic apples
    - سیب‌های ترش
    adjective
    (در مورد کلام و خلق و خو) تند، بددهان، بدخلق، ترشرو
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد acerbic

    1. adjective bitter, sharp, or sour
      Synonyms: acidic, acrid, astringent, caustic, harsh, sharp, tart

    ارجاع به لغت acerbic

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «acerbic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acerbic

    لغات نزدیک acerbic

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی