معنی actionable به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈækʃnəbl ˈækʃnəbl

آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

صفت تفضیلی:
more actionable
صفت عالی:
most actionable

معنی و نمونه‌جمله

adjective

قابل‌تعقیب قانونی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- Their statements are actionable.

- اظهارات آنان از طریق قانون قابل پیگیری است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد actionable

adjective Subject to legal proceedings

Synonyms: litigable, prosecutable, triable, litigatory, anomic, under-the-counter, nonconstitutional, unstatutory, nonlegal

ارجاع به لغت actionable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «actionable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/actionable

لغات نزدیک actionable

- action period
- action replay
- actionable
- actionary
- actions

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند