امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Advantageous

    ˌædvənˈteɪdʒəs / / ˌædvæn- ˌædvənˈteɪdʒəs / / ˌædvæn-
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more advantageous

    • صفت عالی:

      most advantageous

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    سودمند، نافع، باصرفه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - Having influential parents is also very advantageous.
    - داشتن والدین با نفوذ نیز بسیار کارساز است.
    - an advantageous deal
    - معامله‌ی مقرون‌به‌صرفه
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد advantageous

    1. adjective favorable
      Synonyms: auspicious, beneficial, expedient, for the best, fortunate, helpful, opportune, profitable, propitious, worthwhile

    لغات هم‌خانواده advantageous

    ارجاع به لغت advantageous

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «advantageous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advantageous

    لغات نزدیک advantageous

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی