امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Advent

    ˈædvent ˈædvent
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun
    ظهور، پیدایی، ورود، آمدن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The advent of the COVID-19 pandemic had a significant impact on the global economy and healthcare systems.
    - ظهور پاندمی کووید-۱۹ تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد جهانی و سیستم‌های بهداشتی داشت.
    - The advent of computers changed the world.
    - آمدن کامپیوتر دنیا را دگرگون کرد.
    noun uncountable
    دین جشن ظهور عیسی مسیح، ادونت، بازگشت مسیح، رجعت مسیح (چهار یکشنبه قبل از کریسمس) (با حرف بزرگ)
    - The Advent is a time of anticipation and preparation for the celebration of Christmas.
    - جشن ظهور زمان انتظار و آمادگی برای جشن کریسمس است.
    - Some people use the Advent as a time for reflection and spiritual growth.
    - برخی افراد از ادونت به عنوان زمانی برای تفکر و رشد معنوی استفاده می‌کنند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد advent

    1. noun beginning or arrival of something anticipated
      Synonyms: appearance, approach, arrival, coming, entrance, occurrence, onset, visitation
      Antonyms: departure, end

    ارجاع به لغت advent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «advent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advent

    لغات نزدیک advent

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی