امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Advent Calendar

    ˈædvent ˌkæləndər ˈædvent ˌkæləndə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    Advent calendar, تقویم ظهور (تقویم هدیه‌دار شمارش معکوس کریسمس)
    تقویم ظهور (تقویم هدیه‌دار شمارش معکوس کریسمس)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - I bought my niece an Advent calendar.
    - برای خواهرزاده‌ام تقویم ظهور خریدم.
    - I remember the excitement of opening each door on my Advent calendar as a child.
    - هیجان باز کردن خانه‌های تقویم ظهور در کودکی را به یاد دارم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت Advent calendar

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «Advent calendar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/advent-calendar

    لغات نزدیک Advent calendar

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی