امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Alsatian

    ælˈseɪʃn ælˈseɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    adjective noun
    اهل ایالت آلزاس در فرانسه، آلزاسی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    adjective noun
    گویش آلمانی ایالت آلزاس
    adjective noun
    (انگلیس) سگ گرگی (ژرمن شپرد)
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد alsatian

    1. noun Breed of large shepherd dogs used in police work and as a guide for the blind
      Synonyms: german-shepherd, German shepherd dog, German police dog

    ارجاع به لغت alsatian

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «alsatian» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/alsatian

    لغات نزدیک alsatian

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار