امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Also

ˈɒːlsoʊ ˈɔːlsəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb A1
به‌علاوه، افزون بر این، مضاف بر این، از این گذشته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The company is known for its innovative products, and it also values customer satisfaction.
- این شرکت به خاطر محصولات نوآورانه‌ی خود شناخته شده است و به‌علاوه برای رضایت مشتری ارزش قائل است.
- The restaurant serves delicious pasta; they also offer a variety of salads.
- این رستوران پاستاهای خوشمزه‌ای سرو می‌کند؛ افزون بر این آن‌ها انواع سالاد را ارائه می‌دهند.
- He is old; also, he is sick.
- او پیر است، مضاف بر این مریض است.
adverb
نیز، هم، همچنین
- He also helped out.
- او نیز کمک کرد.
- He is also deaf.
- او کر هم است.
- men and also women
- مردان و همچنین زنان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد also

  1. adverb in addition to
    Synonyms: additionally, again, along, along with, and, as well, as well as, besides, conjointly, further, furthermore, including, in conjunction with, in like manner, likewise, more, moreover, more than that, on top of, over and above, plus, still, to boot, together with, too, withal

Collocations

ارجاع به لغت also

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «also» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/also

لغات نزدیک also

پیشنهاد بهبود معانی