امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Amazed

    əˈmeɪzd əˈmeɪzd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      amazes

    • وجه وصفی حال:

      amazing

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective B1
    سرگشته ،متحیر، شگفت‌زده، حیران، متعجب، مبهوت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - The little girl was amazed by the colorful fireworks in the night sky.
    - دخترک با دیدن آتش‌بازی‌های رنگارنگ در آسمان شب شگفت‌زده شد.
    - I am constantly amazed by the beauty of nature.
    - من دائماً از زیبایی طبیعت متحیر می‌شوم.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد amazed

    1. verb affect with wonder
      Synonyms:
      affected impressed surprised astonished shocked dazed puzzled confused startled bewildered perplexed baffled mystified dumbfounded stunned flabbergasted awed overwhelmed alarmed frightened excited posed confounded nonplussed vexed stupefied dazzled paralyzed petrified flummoxed rocked beaten gotten stuck
    1. verb to affect with great wonder; astonish.
      Synonyms:
      surprised
    1. adjective filled with the emotional impact of overwhelming surprise or shock
      Synonyms:
      stunned astonished astounded astonied

    لغات هم‌خانواده amazed

    • verb - transitive
      amaze

    ارجاع به لغت amazed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «amazed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amazed

    لغات نزدیک amazed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی