امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Amazement

    əˈmeɪzmənt əˈmeɪzmənt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      amazements

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B2
    تعجب شدید، بهت، حیرت، شگفتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - Her eyes were wide with amazement.
    - از شدت تعجب چشمانش باز شده بود.
    - to the audience's amazement, Hassan burst out laughing.
    - در میان بهت حضار حسن زد زیر خنده.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد amazement

    1. noun state of surprise
      Synonyms: admiration, astonishment, awe, bewilderment, confoundment, confusion, marvel, one for the books, perplexity, shock, something else, stopper, stunner, stupefaction, wonder, wonderment
      Antonyms: calmness, composure, cool, coolness, indifference, preparation

    لغات هم‌خانواده amazement

    ارجاع به لغت amazement

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «amazement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/amazement

    لغات نزدیک amazement

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار