امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Analogy

    əˈnælədʒi əˈnælədʒi
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      analogies

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun C2
    قیاس، مقایسه، سنجش، شباهت، مانندگی، همانند‌انگاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - to draw an analogy between two different things
    - بین دو چیز مختلف، وجه تشابه یافتن
    - by analogy
    - از راه قیاس
    - on the analogy of
    - در مقایسه با، در سنجش با، به قیاس
    noun
    (منطق) تمثیل، قیاسِ تمثیلی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد analogy

    1. noun agreement, similarity
      Synonyms: affinity, alikeness, comparison, correlation, correspondence, equivalence, homology, likeness, metaphor, parallel, relation, relationship, resemblance, semblance, simile, similitude
      Antonyms: disagreement, dissimilarity, unlikeness

    لغات هم‌خانواده analogy

    ارجاع به لغت analogy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «analogy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/analogy

    لغات نزدیک analogy

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند