معنی anthology به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ænˈθɑːlədʒi ænˈθɒlədʒi

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

(کتاب و شعر و داستان و غیره) گلچین، گزیده، مجموعه، منتخب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- an anthology of modern English poetry

- گلچینی از شعر نو انگلیسی

- I bought a new anthology of classic literature.

- گلچین جدیدی از ادبیات کلاسیک خریدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد anthology

noun literary collection

Synonyms: album, analect, compendium, compilation, digest, garland, omnibus, selection, treasury

ارجاع به لغت anthology

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «anthology» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/anthology

لغات نزدیک anthology

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار