معنی appellative به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

əˈpelətɪv əˈpelətɪv

معنی

noun adjective

(دستور زبان) اسم عام، نام، اسم، لقب، کنیه، عنوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد appellative

noun The word or words by which one is called and identified

Synonyms: appellation, denomination, designation, cognomen, epithet, name, nickname, style, tag, title, handle, moniker
adjective Inclined to or serving for the giving of names

Synonyms: naming

ارجاع به لغت appellative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «appellative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/appellative

لغات نزدیک appellative

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return