امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Append

əˈpend əˈpend
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    appended
  • شکل سوم:

    appended
  • سوم‌شخص مفرد:

    appends
  • وجه وصفی حال:

    appending

معنی

verb - transitive
افزودن، الحاق کردن، آویختن، پیوست کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد append

  1. verb add, join
    Synonyms: adjoin, affix, annex, attach, conjoin, fasten, fix, hang, subjoin, supplement, tack on, tag on
    Antonyms: disjoin, subtract, take away

لغات هم‌خانواده append

  • noun
    appendix
  • verb - transitive
    append

ارجاع به لغت append

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «append» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/append

لغات نزدیک append

پیشنهاد بهبود معانی