امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Applicable

əˈplɪkəbl / / ˈæplɪkəbl əˈplɪkəbl / / ˈæplɪkəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more applicable
  • صفت عالی:

    most applicable

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
کاربست‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective
قابل‌اجرا ، قابل‌اطلاق، اجر‌اشدنی
- The title "professor" is not applicable to all teachers.
- عنوان «پروفسور» به همه‌ی معلم‌ها اطلاق نمی‌شود.
- That law is not applicable to Ali.
- آن قانون در مورد علی صادق نیست.
- Include fuel costs too, if applicable.
- هزینه‌ی سوخت را هم در صورت موجه بودن ذکر کن.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applicable

  1. adjective appropriate
    Synonyms: applicative, applicatory, apposite, apropos, apt, associable, befitting, felicitous, fit, fitting, germane, kosher, legit, material, on target, on the button, on the nose, pertinent, relevant, right on, suitable, suited, that’s the idea, that’s the ticket, to the point, to the purpose, useful
    Antonyms: inapplicable, inappropriate, unsuitable

لغات هم‌خانواده applicable

ارجاع به لغت applicable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applicable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/applicable

لغات نزدیک applicable

پیشنهاد بهبود معانی