امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apprehensive

ˌæprɪˈhensɪv ˌæprɪˈhensɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more apprehensive
  • صفت عالی:

    most apprehensive

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective
دلواپس، نگران، مشوش، بیمناک (معمولاً در مورد اتفاقات و رویدادهای آینده)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The parents were apprehensive about sending their child to a new school.
- والدین درمورد فرستادن فرزندشان به مدرسه‌ی جدید دلواپس بودند.
- The jobless old man was apprehensive of the future.
- پیرمرد بیکار نگران آینده بود.
adjective
تیزفهم، زوددریاب، تیزهوش
- The young student was apprehensive and quickly grasped the concept of multiplication.
- دانش‌آموز کم‌سن‌وسال تیزفهم بود و به‌سرعت مفهوم ضرب را درک کرد.
- The talented linguist was apprehensive as he effortlessly absorbed new languages and dialects.
- این زبان‌شناس بااستعداد زوددریاب بود؛ او بدون زحمت زبان‌ها و لهجه‌های جدید را فرامی‌گرفت.
adjective
ادراکی، مربوط به فهم
- man's apprehensive faculties
- استعدادهای ادراکی بشر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apprehensive

  1. adjective anxious, fearful
    Synonyms: afraid, alarmed, biting nails, butterflies, concerned, disquieted, doubtful, feel in bones, foreboding, frozen, get vibes, have a hunch, have cold feet, have funny feeling, have stage fright, hung up, in a cold sweat, in a dither, in a sweat, jellyfish, jittery, jumpy, lily-livered, mistrustful, running scared, scaredy-cat, shaky, stiff, suspicious, troubled, uncertain, uneasy, uptight, weak, worried, worried sick
    Antonyms: at ease, calm, quiet, unafraid, undoubting, unfearful, unsuspicious, unworried

ارجاع به لغت apprehensive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apprehensive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apprehensive

لغات نزدیک apprehensive

پیشنهاد بهبود معانی