امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Apprize

    əˈpraɪz əˈpraɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    شکل نوشتاری این لغت در انگلیسی بریتانیایی: apprise

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    verb - transitive formal
    آگاه کردن، مطلع کردن، در جریان چیزی قرار دادن، خبردار کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    - The parents were apprized of their son’s injuries.
    - والدین از جراحات فرزندشان مطلع شدند.
    - I apprised him of the political situation in Washington.
    - او را در جریان وضعیت سیاسی واشنگتن قرار دادم.
    - The detective apprized the suspect of his rights before beginning the interrogation.
    - کارآگاه پیش از شروع بازجویی، مظنون را از حقوق خود آگاه کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد apprize

    1. verb Increase the value of
      Synonyms: appreciate, apprise, revalue
    2. verb Make aware of
      Synonyms: apprise, instruct, advise, notify, give-notice, send-word

    ارجاع به لغت apprize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «apprize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apprize

    لغات نزدیک apprize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند