امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apprised

American: əˈpraɪzd British: əˈpraɪzd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    apprises
  • وجه وصفی حال:

    apprising

معنی

verb - transitive
اگاه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد apprised

  1. verb Gain in value
    Synonyms: appreciated
  2. verb Inform (somebody) of something
    Synonyms: notified, told, advised, enlightened, instructed, disclosed, educated, acquainted, warned, valued
    Antonyms: depreciated

ارجاع به لغت apprised

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apprised» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apprised

لغات نزدیک apprised

پیشنهاد بهبود معانی