امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Apprenticeship

əˈprent̬ɪsʃɪp əˈprentɪsʃɪp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
کارآموزی، شاگردی
- After completing her apprenticeship as a chef, she opened her own restaurant and became a successful business owner.
- او پس از اتمام دوره‌ی کارآموزی خود به عنوان سرآشپز، رستوران خود را افتتاح کرد و صاحب تجارت موفقی شد.
- She completed a two-year apprenticeship in carpentry before starting her own business.
- او پیش از شروع کسب‌وکار خود، یک دوره دو ساله‌ی شاگردی را در نجاری به پایان رساند.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت apprenticeship

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «apprenticeship» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/apprenticeship

لغات نزدیک apprenticeship

پیشنهاد بهبود معانی