امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Art Director

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable
سینما و تئاتر کارگردان هنری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Every successful film relies on a talented art director.
- هر فیلم موفقی متکی به یک کارگردان هنری بااستعداد است.
- As an art director, she oversees all visual elements of the project.
- به‌عنوان یک کارگردان هنری، او بر تمام عناصر بصری پروژه نظارت دارد.
collocation noun
هنر مدیر هنری
- The art director led the team in developing the new campaign.
- مدیر هنری تیم را در توسعه‌ی کمپین جدید رهبری کرد.
- The art director's vision transformed the ordinary project into a stunning masterpiece.
- بینش مدیر هنری، این پروژه‌ی معمولی را به شاهکاری خیره‌کننده تبدیل کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت art director

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «art director» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/art-director

لغات نزدیک art director

پیشنهاد بهبود معانی