امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Art

ɑːrt ɑːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    arts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb A2
هنر، فن، صنعت، استعداد، استادی، نیرنگ

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Ahmad doesn't know much about art.
- احمد درباره‌ی هنر چیزی نمی‌داند.
- contemporary arts
- هنرهای معاصر
- the art of making friends
- هنر دوست‌یابی
- the cobbler's art
- فن پینه‌دوزی
- the physician's art
- مهارت پزشک
- Oriental arts
- کارهای هنری شرقی
- an art collection
- مجموعه‌ی آثار هنری
- an art gallery
- تالار آثار هنری، نگارخانه
- He used all his art to disrupt the meeting.
- همه‌ی حیله‌گری خود را برای به هم زدن جلسه به کار گرفت.
- an art school
- آموزشگاه هنری، هنرکده
- an art colony
- محل زیست و گردهمایی هنرمندان، محله‌ی هنروران
- an art movie
- فیلم هنری
- an art theater
- تئاتر هنری
- Thou art my friend.
- تو دوست من هستی.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد art

  1. noun skill, creativity
    Synonyms: adroitness, aptitude, artistry, craft, craftsmanship, dexterity, expertise, facility, imagination, ingenuity, inventiveness, knack, know-how, knowledge, mastery, method, profession, trade, virtuosity
    Antonyms: lack, unskill
  2. noun cunning
    Synonyms: artfulness, artifice, astuteness, canniness, craftiness, deceit, duplicity, guile, slyness, trickery, wiliness
  3. noun creation meant to communicate or appeal to senses or mind
    Synonyms: abstraction, carving, description, design, illustration, imitation, modeling, molding, painting, pictorialization, portrayal, representation, sculpting, shaping, simulation, sketching, symbolization
    Antonyms: science

Collocations

  • arts and crafts

    هنر(ها) و پیشه (ها)، پیشه و هنر

    هنر و کارهای دستی

  • arts and sciences

    هنرها و علوم، علم و هنر

  • the visual arts

    هنرهای تجسمی، هنرهای بصری (دیدوار)

  • art director

    کارگردان هنری

    مدیر هنری

Idioms

لغات هم‌خانواده art

ارجاع به لغت art

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «art» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/art

لغات نزدیک art

پیشنهاد بهبود معانی