امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Auditory

ˈɒːdətɔːri ˈɔːdətri
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
مربوط به شنوایی یا سامعه، مربوط به ممیزی و حسابداری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- auditory nerve
- عصب شنوایی
- auditory canal
- مجرای سمعی، راهال شنوایی
- auditory association area
- پهنه‌ی هم‌باش شنوایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد auditory

  1. adjective hearing
    Synonyms: auricular, acoustic, aural, otic, auditive, audible, sound, audile

ارجاع به لغت auditory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «auditory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/auditory

لغات نزدیک auditory

پیشنهاد بهبود معانی